خداوند هم خلقت عجیب و غریبی کرده ها ! در هر مرحله ای دنیا رو یه جور میبنی ، در هر مرحله ای به چیزایی با تمام وجود احساس نیاز میکنی که در مراحل قبل و بعد برات بی معنی بوده یا حتی مسخره .

راستش از یه جایی به بعد ،توی زندگیت و درونت یه حفره ی بزرگ به وجود میاد و خلاء بزرگی که نه با رفقای فابریکِ عزیز تر از جان پر میشود نه با پول و کار و امکانات و حتی معنویت و دعا ، این مساله رابطه ی مستقیمی با سن داره ، چون منی که تا همین دو سال پیش شاید به ازدواج فقط به عنوان یکی از گزینه های روی میز نگاه میکردم ، این روزها به عنوان تنها گزینه ی روی میز که میتواند حالم را بهتر کند و انگیزه ای برای ادامه ی مسیر باشد نگاه میکنم ... وقتی به این فکر میکنم که با خونواده که دیگه غریبگی میکنم و احساس میکنم باید سریعتر مشغول شوم و خونه ای برای خودم دست و پا کنم !  دوستان عزیز هم که خداحافظ ! کار و پول و امکانات مادی هم که انگیزه ای برای داشتن و نداشتنشان وقتی فقط پای خودم در میان باشد ندارم ، بعد می بینم یک قسمت بزرگ از هندسه ی زندگیم خالی مونده ... اونقدر خالی که حتی معنویت و دعا هم نمیتونه پر کنه ! نیاز به یک همدم و همسفر ، نیاز به کسی که به خاطر دغدغه های مشترکی تلاش کنید و این مسیر رو در کنار هم بسازید ... همان چیزی که به قول پروردگار هستی لتسکنوا الیها ، تا در کنار هم آرام و قرار بگیرید و بینتان و مودت و رحمت جاری باشد . این انس روحی تنها چیزی است که میتواند سختی های مسیر را لذبخش کند .


خوش به حال بعضی ها که زیبایی برایشان ملاک اول است ، پاکی و نجابت ملاک دوم  و اکثرا هم با همان ملاک اول پیش میروند و خیلی راحت نیمه ی گمشده که نمیشود گفت اما چهره ی گمشده شان را از میان جمعیت پیدا میکنند و دست به کار میشوند .


حالا اگر چهره ی فرد برای کسی بشود ملاک سوم چهارم و پاکی و نجابت هم ملاک اولش نباشد چطور میتواند از میان این همه مردم کسی را پیدا کند که نیمه ی گمشده اش باشد ؟ خصوصا اگر آن آدم خیلی هم سر و گوشش نجنبد و اصلا توجه نکند که اطرافش چه خبر است ! از امکانات ارتباطی نظیر گوشی و اینستا و تلگرام هم یا بی بهره باشد یا با هزار مکافات از روی لپتاپ برای مدت محدودی نیم بند به جهان متصل بشود ... باید چون کند ؟

 پیدا کردن کسی بر اساس چهره کار راحتیه و روزی هزار بار میشود توی همین کوچه و خیابون و کلاس و فامیل عاشق شد و پا پیش گذاشت ...

اگر ملاک نجابت و پاکی هم باشد کمی سخت میشود اما به هر حال با کمی تحقیق میشود پیدایش کرد !

اگر ملاک اخلاق و مهربانی هم باشد باز کار سختی نیست ...

اما اگر همه ی اینها ملاک های دست دوم و سوم باشند چی ؟ 

 گفتنش سخته اما چیزی که من بهش میگم بینش یا نوع نگاه به دنیا یا شعور یا هر چیزی دیگه ای که اسمش هست ولی چیزی هست که با نگاه نمیشود فهمید ، با تحقیق این و آن هم نمیشود متوجهش شد ، فقط شاید یک اتفاق بتواند این دو آدم را در مسیر هم قرار دهد و با کمی همکاری و همکلامی بشود فهمید که این همان است یا نه ؟  کسی که وقتی در کنار هم هستید چیزی فراتر از نخود و لوبیا و لباس موضوع بحث باشد ... کسی که در کنار پاکی و مهربانی ، "قناعت" و "نگاه غیر روزمره" ای به زندگی داشته باشد .



+ سوالی که پیش میاد : بر فرض که همچین کسی هم پیدا بشود ، آنوقت تو هم همین صفاتی را که گفتی داری و لیاقت همچین کسی را داری ؟  

 پس همیشه دو حالت پیش میاد : یا او "همان" نیست یا "من" همان نیستم ... و این دور باطل تکرار میشود !