به نظرم اکر راجع به بعضی مسائل مطلبی ننویسم هیچوفت باور نکنم که برایم حق و حقیقت مهم است .


دو مساله در این یکی دو سال پیش آمد که هر دو را جریان موسوم به اصولگرا کوبیدند که مثلا آقای سریع القلم یا آقای مرعشی شما داری به مردم و شعورشان توهین میکنی .

یکی حرف آقای سریع القلم بود که دو سال پیش گفته بود :

صدا و سیمای ما کاملا پوپولیستی عمل میکند و مثلا در مورد برنامه ی هسته ای و مذاکرات دوربینش را بر میدارد و میرود و با راننده تاکسی و لبو فروش هم مصاحبه میگیرد و نطر آن ها را منعکس میکند . 

فعلا با این کار ندارم که چند بار حتی همان جریان موسوم به اصلاح طلب بیشتر از صدا و سیما این کار را کرده و از این پوپولیست بازی ها به قول خودشان در آورده اند .

اما برایم مهم است که این حرف چقدر به حقیقت نزدیک است یا به اصول نزدیک است یا نه ؟


پلان دوم هم وقتی بود که آقای مرعشی گفتند که مردم شهرستانی از لحاظ توسعه یافتگی سیاسی از تهرانی ها عقب تر هستند .


و اوج حملات رسانه های اصولگرا به این حرف آقای مرعشی که شما دارید به شعور شهرستان ها توهین میکنید و این حرف ها ...


آیا واقعا دو جمله ی بالا دور از واقعیت هستند ؟ آیا واقعا آگاهی سیاسی شهرستانی ها با تهرانی ها که طبعا چون در مرکز سیاسی اقتصادی فرهنگی کشور هستند انتظار هم میرود که آگاهی سیاسی بالاتری داشته باشند برابر است ؟ واقعا اینطوریه آیا ؟


نیست دیگه برادر من نیست ...

مثلا درسته که در شهرستان ها خیلی از جاها اصولگرا بالا اومدن اما باید این نکته را در نظر گرفت که در بسیاری شهرهای کوچک هر مساله ای در انتخاب فرد دخالت دارد جز جریان فکری و سیاسی ؛ از پول و پلو بگیر تا قوم و فامیل و حتی تیپ و چهره ...


درست است که شاید این توسعه یافتگی سیاسی لزوما به معنای تصمیم درست سیاسی هم نباشد یا اینکه جریان فکری افراد دچار انحراف بشود یا آلوده به تعصبات و لجبازی هم ممکن است بشود اما لااقل کمی رنگ و بوی جریان فکری دارد که !!! ندارد ؟؟!!



نظر مردم اگرچه مهم است اما اصالت ندارد به عبارت دیگر کثرت طرفداران را هیچوقت به معنای حق و حقیقت نمی شود گرفت . اما تا حدودی مبنای اداره ی جامعه باید گرفت ؛ متاسفانه این روزها حاج آقا هم ظاهرا این را اصل میداند که مردم چه میخواهند . یعنی اگر اکثریت شهر حکم اعدام شیخ فضل الله نوری را هم بخواهند حق است یا ...


کلا عوام فریبی در ذات هر دو جناح سیاسی کشور رسوخ کرده ؛ چه آنکس که برای خوشامد مردم حتی گاهی برای خوشامد مردمی که دور و برش را گرفته اند اما کل جامعه را نمایندگی نمیکنند نهادها و سازوکارهای قانونی کشور را زیر سوال میبرد چه آنکس که برای آنکه جناح رقیب را بکوبد و احساسات مردم را تحریک کند حرف درست او را هم به اسم توهین نشر میدهد .


کلا اگر بخواهیم کلمه " جوگیری " را ریشه یابی کنیم به اینجا میرسیم که شما بری خوشامد جو پیرامونت حرف هایی بزنی که وقتی بخواهی منطقی نگاه کنی خودت هم آن حرف ها را قبول نداری ...



+ در مورد مساله ی احمدی نژاد با اینکه میپذیرم نطم اقتصادی به معنای دقیقش وجود نداشته یا در بسیاری موارد تصمیمات احساسی ، آنی و غیر کارشناسی ( به خیال خودشان مردمی ) گرفته میشده  و هنوز عوارضش باقی مانده ؛

اما وقتی خیلی از دوستان با قاطعیت این آدم را با خیال راحت به تاریخ میپیوندانند باید عرض کنم که

 کسی که تا حرفی میزنی بر میگردد و جوابیه میدهد و هی تقلا میکند که حقانیت خودش را اثبات کند را جدی نگیر و بگو احتمال اینکه گندی زده باشد زیاد است.

اما وقتی کسی کنار میکشد و به جای جواب دادن لبخند میزند و منتظر است تا در وقت مناسب همه ی جواب ها را رو کند باید جدی گرفته شود . احمدی نژاد شاید معجزه ی هزاره ی سوم نباشد اما همه ی آن تهمت هایی که شما یکطرفه نثارش کردید هم نیست ( لااقل تمام آن تهمت ها نیست ) 

احمدی نژاد در هر زمینه ای ضعیف باشد اما فن مناظره را بهتر از تمام چهره های حاضر در صحنه میداند ، پس باید این قضیه را جدی گرفت که خودش یک تنه بتواند با حرف هایی که بعد از 4 سال سکوت میزند ورق را برگرداند . ( و آن حرف ها حرف های تازه ایست ؛ چون شما و رسانه هایتان بکطرفه و بی وقفه مدام وقایعی را تکرار کرده اید که اگر حتی چند تای آن ها در مناظره ها نقض بشود کافی است تا تمام آن تصورات در هم بریزد و بلکه بر علیه این همه دروغ بسیج شود)  ؛ و چنین آدمی اگر حق کامل نباشد لااقل کاملا باطلی که شما تصور کرده اید هم نیست . 


یک طرفه به قاضی نرفتن یعنی باید منتظر شد تا حرف های احمدی نژاد را هم شنید ( تنها کسی که هم دوستانش کوبیدندش هم دشمنانش و خودش هم سکوت کرده )

.