نمیدونم چرا تعریف بعضی ها از این فیلم منو یاد اون مردمی میندازه که در داستان "لباس پادشاه" جز تن لخت او چیزی نمی دیدند اما برای لباس زیبایی که بر او دوخته شده کف و سوت و هورا می کشیدند و از برازندگی و زیبایی لباسی که نمی دیدند سخن می گفتند !
آنها از ترس اینکه مبادا حرام زاده باشند و اینها از ترس اینکه مبادا از غائله ی روشنفکری جا بمانند ...
آنها از کیفیت لباس و اینها از ارزش هنری و لذتی که از دیدن چنین اثر با شکوهی برده اند سخن می گویند !
و هر دو دسته در عمق وجودشان خود میدانند که نه لباسی بر تن پادشاه است چه برسد که زیبا باشد
و نه این فیلم کیفیت هنری و حتی جذابیت و لذت و سرگرمی دارد !
تنها چیزی که عایدشان میشود نوعی خودارضایی هنری و احساس فرهیخته و خاص بودن است!
چیزی که برای دنیای آدم هایی که با اینستاگرام و سلفی و ادا در آوردن و نمایش دادن بزرگ شده اند بعید نیست.
+ فکر میکنم اسم فروشنده ، به شدت برازنده ی این فیلم است ...
+ برای کسانی که واقعا چنین اعتقادی دارند و از این فیلم لذت برده اند عمیقا احترام قائلم ؛ روی سخنم با کسانی است که فقط ژست لذت بردن از یک اثر هنری را می گیرند تا از نمد اینگونه فیلم ها برای شخصیت روشنفکر خودشان کلاهی ببافند .
+ این دسته خیلی هایشان همان آدم هایی هستند که در عمرشان یک تِرَک کامل شجریان گوش نکرده اند و اصلا از این نوع موسیقی لذت نمی برند اما او را خسرو آواز ایران میخوانند بی آنکه از این هنرمند خوش صدا واقعا لذت برده باشند .
+ جالب است که این رویکرد سیاسی به هنر هم بعد از اتفاقات سال 88 پدیدار شده . فتنه ای که به همه چیز رنگ سیاسی زد و یک دوقطبی عمیق در همه ی عرصه های زندگی ایرانیان بوجود آورد . نشان به این نشان که تا پیش از آن شجریان که از خوانندگان مورد علاقه ی من ( به لحاظ هنر ) است اینقدر محبوبیت نداشت و کسانی که تا دیروز حوزه ی موسیقاییشان رپ و هیچکس و زدبازی و تی ام بکس بود یکدفعه فهمیدند که علاقه ی عجیبی به موسیقی سنتی و خسرو آواز ایران دارند و ... و یا خیلی که تا دیروز فیلم هندی میدیدند و مغزشان حتی از دیدن فیلمی مثل آژانس شیشه ای هنگ میکرد ، یکدفعه شدند اهل فیلم هنری و سینمای اجتماعی و جشنواره ی کن و این حرف ها!
+ خلاصه اینکه بیایید خودمان باشیم ! من برای کسانی که خودشان هستند ارزش زیادی قائلم . حتی اگر آن هایی که صد و هشتاد درجه با من مخالف هستند اما واقعا تفکر مخالف دارند نه اینکه ادای تفکر مخالف را دریباورند ...