اومده م مرخصی ، عوض اینکه فکرم راحت باشد ، یک چیزی آن تَه مَه های ذهنم خِرِش خِرِش میکند . نمیدونم چیه ولی فکرم درحال searching میباشد اما هنوز چیزی یافت نشده . باید بگردم ببینم ذهنم یا شاید ضمیر ناخودآگاهم داره به چی فکر میکنه ؟ ولی حس خوبی ندارم ... ان شاء الله که خیر است .
+ اگه بخوام قفسه های فکرم رو مرتب کنم شاید همچین شکلی بشه :
کار و بیمارستان
ورزش و آمادگی جسمانی
کنکور
فلسفه و تاریخ و به طور کلی علوم انسانی
ازدواج
البته چیزهایی هم هست که براشون قفسه ی خالی کنار گذاشته م ولی خیلی ذهنم درگیرشون نیست :
هنر و رسانه
و تبلیغ
شاید بعدتر نوبت به اینها هم رسید ...
ارتباط با خدا هم قفسه ی بزرگی بود که این روزها گرد و خاک گرفته !
دارم به چی فکر میکنم ؟
دارم به کی فکر میکنم ؟
دارم فکر میکنم ؟
چقدر ذهنم در هم بر هم و شلوغ شده ...
یک ترانه ی دوست داشتنی از سال های دانشگاه