+ دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم
خیـــــلی حسین زحمت ما را کشیده است ...
تمایلات ما چندان متنوع نیستند ولی جلوههای متنوعی دارند. ما آدمها یا دنبال راحتیم یا لذت. و این دو تمایل کلیدی خود را به صورت عجولانه، جاودانه و فراوان میخواهیم. در حالیکه نه راحتی و نه لذت در دنیا به خوبی به دست نمیآیند.
* استاد پناهیان
+ تصمیم گرفتم به جای اینکه به این فکر کنم که اگر در مقابل اشتباهات دیگران بخواهم توی لاک خودم فرو برم یا کم محلشان کنم یا مثل خودشان باشم ... سعی کنم در عوض به خوب ترین شکل ممکن با اونا رفتار کنم . حتی اگر آنها شرمنده نشوند و از رو نروند ، اما من باید حال خودم رو بگیرم . ضمن اینکه آدم های اطراف من خوبی های بسیاری هم دارند که می ارزد تحمل کرد چند تا رفتار اشتباه و البته آزار دهنده را ... ما آدما باید بیش از این قدر همدیگه رو بدونیم . این خودش یک برنامه ی تمرینی می شود برای مبارزه با نفس .
+ برای هزارمین بار از خودم عاجزانه خواهش میکنم زین پس دیگر در هیچ بحث و جدل کلامی ( خصوصا سیاسی ) وارد نشوم ، چون آخر سر هیچ طرفی نظرش را تغییر نمی دهد بلکه هر دومون وقتی طرف مقابل داره حرف میزنه به جای اینکه به حرفش گوش کنیم ، داریم به این فکر میکنیم که چه جواب دندون شکنی بهش بدیم ( این وضعیت وقتی کسی شاهد این مباحثه میباشد شدید تر می شود . ) مگر جایی باید وارد بحث شد که احساس کنی نظرت برای طرف مقابل مهمه ...
این طوری هم وقت خودتو نمی گیری هم بقیه رو . ضمن اینکه دیگه خبری از کدورت و قساوت قلب بعد از این جور بحث ها هم نیست .
امشب با کیوان صحبت می کردم ؛
هر دو از این می نالیدیم که چرا انقد سردر گم و بی هدفیم . هر دومون خودمون رو گم کردیم و روحمون سنگین شده . فاصله مون 800 کیلومتره و به لطف پیام رسان یاهو ! به هم نزدیک شدیم و از هر دری گفتیم و شنیدیم . تا اینکه معلوم شد هیچکدوممون به نمازمون درست و حسابی اهمیت نمیدیم . پس تصمیم گرفتیم کارایی کنیم که نمازمونو درست کنیم و ورودی و خروجی های روحمون رو کنترل کنیم .
و شروع کردیم به یه قول و قرار گذاشتن :
1. گوش کردن به سخنرانی " نماز خوب " استاد پناهیان . هر شب یک جلسه.
2. مطالعه ی کتاب انتظار استاد صفایی (عین.صاد) . خصوصا فصل 19، قسمت میزان ص 123.>>> کمک به تعیین اولویت اعمال و تشخیص و انتخاب بین خوب و خوب تر
3. کنترل ورودی ها ( گوش و چشم و خصوصا چشم که قابل کنترل تره ) و خروجی ها ( فکر و زبان و اعمال ، خصوصا زبان که شرّش از همه بیشتر است )
4. نوشتن برنامه ی دقیق فردا بر اساس انتخاب مهم ترین و بهترین کارهایی که فردا باید انجام شود قبل از خواب و چک کردن کارهایی که قرار بود در روز طی شده انجام شود و برنامه ریزی برای فردای بهتر .
قرار شد 40 روز مداوم و بادقت این کارها رو انجام بدیم و یعد از 40 روز ارزیابی اینکه چه گذشت و برای بهتر شدن چکار باید کرد ؟
+ هر کس چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند، چشمه های حکمت از قلب و درونش می جوشد و بر زبانش جاری می شود.(میزان الحکمه/ج3/ص66/ح4805/چاپ دفتر تبلیغات اسلامی/1362شمسی)
+ کسانى که در راه ما مجاهدت کنند، به یقین آنها را به راههاى خود هدایت مىکنیم، و بىتردید خدا با نیکوکاران است ( 69 عنکبوت )
امشب چه غوغا کرده اى، طوفان چه برپا کردهاى |
|
در سرزمین سینه ام، دل را چو دریا کردهاى |
گاهى به مَدَّم میکشى، گاهى به جزرم میکُشى |
|
اى ماه پر افسون، مرا پایین و بالا کردهاى |
تا کى به ساحل سر زنم؟ امواج را بر در زنم؟ |
|
تا کى بجویم من تو را؟ لنگر کجا وا کردهاى؟ |
کى در هوا فـانى شوم؟ کى ابر بارانى شوم؟ |
|
بر من بتاب اى ماهتاب، کآتش به دلها کردهاى |
پا در رکاب موج بر، با خود مرا در اوج بر |
|
آى و وفا کن در کنار عهدى که با ما کردهاى |
آى و تنى بر آب زن، چرخى در این گرداب زن |
|
آیا به عمرت اینچنین موجى تماشا کردهاى |
پرشور گردیده دلم، با آنکه نزد ساحلم |
|
مىمیرم از این تشنگی، از ما چه پروا کردهاى |
بردى، ببر این آبرو، در هم مکش آن چشم و رو |
|
از آبروى من عجب ابرى مهیا کردهاى |
شد رعد و برق ابر من، یعنى سر آمد صبر من |
|
باران که میبارد بیا، من را تو رسوا کردهاى |
دیگر چه سود از گفتگو، رو گل ندارد پشت و رو |
|
با ما مگر تا پیش از این بهتر از این تا کردهاى |
دریاى من آرام گیر، از عکس رویش کام گیر |
|
مه در بغل کى آیدت؟ دل خوش چه بیجا کردهاى |
* علیرضا پناهیان
+ پیشنهاد میکنم شنیدن این اشعار با آوای دلنشین خود استاد رو از دست ندین .
شما برای چه چیزی درس میخوانید؟ معمولاً برای هر چیزی که درس میخوانید برای همان چیز هم نماز میخوانید! اینطور نیست که درس را برای مدرک و اعتبار و دنیا بخوانید ولی نماز را برای خدا بخوانید. تو یا خودت را به خاطر خدا میخواهی یا خدا را به خاطر خودت میخواهی. تکلیف خودت را مشخص کن.