اصلاح طلبی به دلیل تاکید بر جنبه ی سلبی شعارهایش و همینطور اسمی که برای خود برگزیده بیشتر جنبه ی سلبی پیدا کرده و در هر شرایطی خودش را به عنوان گزینه ی نه به شرایط موجود جا میزند یا به قول گروه افراطی ترشان همیشه اپوزیسیون های نظام هستند .
اصلاح طلبان "نفیاَ " و در مقام " نه گفتن به شرایط موجود " آدم های خوبی هستند اما هنوز قدمی فراتر از این برنداشته اند. و گاهی کار را تا آنجا پیش میبرند که اگر دزد، شخصی از خودشان هم باشد باز همراه با جمعیت آنقدر فریاد "دزد دزد ! " و ایهاالناس کجایید که کشور را غارت کردند و بردند میکنند، که جماعت، دزد را ول کرده و برای اینها آب قند می آورند که باباجان حالا که طوری نشده . اصلا بردند که بردند، فدای سرت! ما همین که آدم های دلسوزی مثل شما داریم که جلوی این دست های پشت پرده می ایستید به خودمان افتخار میکنیم و قص علی هذا ...
خلاصه اینکه اصلاح طلبان مصداق بهترین دفاع ، حمله است میباشند . البته در سیاست داخلی و در برابر منتقدان داخلی وگرنه در برابر نظام سلطه که از هر کسی حرف گوش کن تر و دست به سینه تر هستند .
حالا اگر شما دولت را 8 دوره هم دست این جماعت بسپاری که " گر تو بهتر میزنی ؛ بستان بزن ! " آخر دوره که میشود باز " ننه من غریبم بازی " در می آورند که نمی گذراند کارمان را بکنیم و امان از دست های پشت پرده و حجم خرابی های قبل از ما آنقدر زیاد بود که هنوز باید هشت دوره ی دیگر به ما رای بدهید بلکه فرجی بشود و این حرف ها ...
حالا اصول شما در سیاست خارجی چیست ؟ یا اینکه این منافع ملی که انقدر آن را حلوا حلوا میکنید را چه تعریف میکنید و راه تامین بلند مدت آن را چه می دانید ؟ یا برای مبارزه با فساد چه برنامه ای دارید که فساد 3000 میلیاردی در دوره ی شما 8000 میلیارد نشود ؟ حرفی برای گفتن ندارند ...
نه تعریف مشخصی از انقلاب اسلامی ، نه تصویر روشنی از امام خمینی ، نه برداشت درستی از جبهه ی ظالم و مظلوم ... بین حق و باطل تاب میخورند و ملغمه ای از تناقضات فکری و عملی هستند .
تو گویی اینها فقط بلدند بگویند ما با این مخالفیم . این کار زشت است . آن کار بد است . کشور نباید در این وضعیت باشد و ...
البته باز با همه ی این تفاسیر کشور بیش از هر چیز نیاز به جریان اصلاح طلبی دارد که بداند دقیقا چه میخواهد و چه نمی خواهد . و آنچه بیش از هر چیز نیاز داریم آزادی بیان و شفافیت است .
+ همه ی ما ( تاکید میکنم همه ی ما ) میتوانیم مصداقی از این آیات باشیم :
یَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَکفُرُ بِبَعضٍ وَ یُریدونَ أَن یَتَّخِذوا بَینَ ذٰلِکَ سَبیلًا
هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ