دارم به این فکر میکنم که چقدر خوب است که به سربازی میروم
چقدر خوب است که آنجا هر ساعتش یک ماه میگذرد و هر هفته اش یکسال!
حس میکنم کسانی که به سربازی میروند همین سربازی پیرشان میکند
در صورتی که شاید از سرِ خوشی و سرگرمی برای دیگران کم تر از دو سال بگذرد
اما برای سرباز ها و زندانی ها قطعا خیلی آرام تر و سنگین تر حرکت میکند
و همه چیز آهسته می شود
آنقدر آهسته که سربازها در این مدت به همه چیز فکر میکنند و شخصیتشان 10 سال پیرتر و جا افتاده تر میشود
شاید به خاطر همین است که می گویند آدم تا سربازی نرود مرد نمی شود
اما تا به حال دلیلش را نگفته بودند . شاید اصلا نمی دانسته اند ، این را خودم کشف کردم
به عنوان آخرین کشفم
اگر می خواهید معنای حرف هایم را بفهمید خودتان را یک روز در اتاقتان حبس کنید و سعی کنید در طول روز بیهوده ترین کار ممکن را انجام دهید
مطمئنا آن روز به اندازه ی یک ماه برایتان میگذرد
البته باز هم متوجه شرایطی که من از آن سخن می گویم نمی شوید
چون به هر حال اتاقتان است ...
و هر آن ممکن است عزیزترین کسانتان وارد شوند و سنگینی فضا را بشکنند
اما برای یک سرباز هر لحظه ممکن است آدم هایی سر برسند که او دست دارد سر به تنشان نباشد
و فضا را سنگین تر کند و او بر خلاف میل قلبی و ارادت نداشته اش برایش جفت پا احترام بگذارد ...
بیایید یک هفته کنار تیر چراغ برق محله تان کشیک بدهید و تعداد مگس های هوا را بشمارید
یا تعداد کفش های اسپرت و غیر اسپرت افرادی که در طول روز میگذرند را به صورت مجزا آمار کنید
تا بفهمید از چه حرف می زنم
خلاصه اینکه سربازی خوبی های بسیاری دارد
خوشحالم که پس فردا یک سرباز میشوم
و میتوانم در این بیست سالی که برای شما به اندازه ی دو سال میگذرد به همه چیز خوب فکر کنم
و قطعا وقتی از این دالان طولانی بیرون آمدم بهتر از شما از کارِ دنیا سر در خواهم آورد
بهتر خودم را می شناسم
و شخصیت با ثبات تری نسبت به شما خواهم داشت ...
عمر من در سربازی تلف نخواهد شد ، بلکه گسترده تر و طولانی تر خواهد شد ...
و من در روزگاری کوتاه ، عمری طولانی را تجربه خواهم کرد !