گفته بودم که همیشه دو قدم از علم و فناوری عقب تریم ؟
گفته بودم که ایده و ابداع و ابتکار تا حدود زیادی در ما مرده است؟
شاهدش هم همین که بعد از فیسبوک، فیس نما میسازیم ؛ بعد از واتساپ ، بیسفون و بعد از تلگرام ، پیام رسان سروش !!!؟
ظاهرا ما در بهترین حالت مهندسان معکوسیم ...
معکوس از این جهت که علم و تحقیق حالتی رو به جلو دارد و ما همیشه دو قدم عقب تریم ...
دنباله رو بودن باعث میشود که همیشه حالت تدافعی داشته باشیم . همیشه نفی کنیم و همیشه از توطئه دیگران سخن بگوییم ...
از لحاظ زمانی کاملا مشخص است که اول فیسبوک بود و بعد واتساپ همه جا را گرفت و بعدش تلگرام ...
عکس العمل ما در مقابل علم و ابداعات فناوری چگونه بوده است ؟
ما همیشه درگیر وجه سلبی و انکاری خودمان بوده ایم و کاری به وجه ایجابی نداشته ایم .
مثلا تمام آن مدتی که ویدیو به عنوان اولین تهدید انقلاب اسلامی فکر مسئولین را مشغول کرده بود و مردم ویدوئو ها را پتوپیچ میکردند تا بتوانند گاهی فیلم شعله ببینند وضعیت به همین منوال بوده است .
بیایید به فناوری های بعد از ویدئو نگاهی کنیم . بعدش ماهواره آمد . اولین حرکت ممنوع کردن بود ؛ بعدش کپی کردن ! وقتی هم که کپی کردیم ابزار جدیدی مد شده بود . باز باید می دویدیم . شبیه کسی که دنبال سایه ی خودش بدود ...
بعد از ماهواره فیسبوک آمد . اولین واکنش فیلتر کردن و ممنوع کردن بود و بعدش کپی کردن و فیس نما ساختن !
بعد از فیسیبوک واتساپ مد شد ؛ چون قابلیت فیلتر کردن به آن معنا را نداشت و حسابی فراگیر شده بود ، به تقبیح آن پرداختیم و بعد دوباره به سراغ کپی کردن رفتیم و بیسفون و امثالهم را ساختیم ...
بعد از تلگرام هم به جای اینکه به این فکر کنیم که دفعه ی بعدی به جای اینکه مورد تهاجم فرهنگی واقع بشویم ، اینبار ما دست به حمله بزنیم ... حداکثر فکر نواندیشانه ای که به ذهنمان زد این بود که همان چیزی را که روزی تقبیحش کرده بودیم ، کپی کنیم . و این ماجرا ادامه داشت ...
در تمام آن روزهایی که ما سرگرم بیسفون و واتساپ و تلگرام بودیم میشد به این فکر کرد که چه کاری کنیم که کارستان باشد و محض رضای خدا هم که شده یکبار ما ابتکار عمل را در دست بگیریم و آن ها دفاع یا کپی کنند ...
و باز هم نشستیم تا بازی "پوکمون گو" را بسازند که اینبار به معنای واقعی تهاجم است . نه فقط به ایران که به همه ی جهان . نوعی جاسوسی عمومی از تمام مناطقی که این بازی رواج پیدا کند ...
خب چرا ما نیامدیم به جای سرگرم شدن به فیس نما و بیسفون و سروش ، همه ی آن وقت را می گذاشتیم پای اینکه برای اولین بار ما همچین بازی را اختراع کنیم که حالا ما در موضع تهاجم باشیم و آن ها به فکر مقابله و کپی و این حرف ها ... ؟؟؟
حالا هم به جای اینکه دوباره همان روند ، تقبیح و ممنوع و کپی را تکرار کنیم ، بهتر است به فکر این باشیم که قدم بعدی را ما برداریم و آن ها به چه کنم چه کنم بیفتند!
مشکل اینجاست که ما موقع دیدن یک ابتکار یا یک فناوری جدید چشممان گرد میشود و دهنمان کف میکند و پیش خودمان فکر میکنیم که نه بابا این دیگه آخرشه !!! و همین میشود که همان را اولین و آخرین تهدید هم تلقی میکنیم و تمام تمرکزمان روی همان مورد خاص و مد روز می گذاریم . غافل از اینکه این هیبت و هیمنه به محض ورود ایده ی جدیدتر و کاربردی تر رنگ می بازد و میدان را به آسانی خالی میکند . فقط کافی است به این فکر کنیم که مطابق با امکانات و شرایط فعلی من چه میتوانم بسازم که به اندازه ی کافی جذاب و مفید باشد ؟؟؟ جنگ نرم ترسناک نیست !
به همین سادگی است ...