از بحث کردن خوشم نمیاد ؛ خصوصا زمانی که طرف از مرحله پرت باشه ! اما در دنیای رابطه ها نمی توان بی تفاوت و ساکت بود و فقط کلاه خودت را بچسبی که باد نبرد ! نمی توانی جزیره باشی و با قوانین و چارچوب خودت زندگی کنی ؛ چون این کشتی همین که سوراخ بشود ، همه را با هم غرق خواهد کرد ؛ حالا عده ای را به خاطر بی شعوریشان و عده ی دیگری را به خاطر بی تفاوتیشان! 

که وقتی دقت میکنی میبینی واقعا این دو دسته با هم تفاوتی ندارند ؛ آن ها به خاطر بی تفاوتی شان نسبت به سرنوشتشان ، به بیشعوری رسیده اند و این ها به خاطر بی شعوریشان هست که بی تفاوت اند ! 


بعد از مدت ها که به خونه برگشتم ؛ دیدم همان چیزهایی که از خودم دور و بعید می دیدمشان ، روبرویم نشسته اند و چشم در چشم هم چای می نوشیم !

  برگشت از اسلام ؛ البته از همان اسلام های شناسنامه ای ! دیر یا زود منتظر چنین تغییراتی بودم اما  نگران کننده است . همیشه برایم جالب بوده که بعضی آدم ها ، دنیا را چطور می بینند ؟ به چه چیزهایی فکر میکنند ؟ دغدغه شان چیست و وقتی با سوالی مثل اینکه آیا خدایی هست ؟ از کجا معلوم که خدایی باشد چطور پاسخ خواهند داد ؟ 

فکر میکنم شبیه زلزله باشد ! بحث فلسفی هم برای کسی که نه از منطق و فلسفه سر در می آورد و نه میتواند از صغری و کبرایی که تو چیده ای ، نتیجه ی درستی بگیرد ؛ جواب نمی دهد . وضعیت بدی می شود ؛ اینطور موقع ها ترجیح میدم برایشان اصلا سوال مطرح نشود ، یا کجدار و مریز رفتار میکنم ، یا با برهان هایی که برای خودم قابل قبول نیستند اما شاید بتواند آنها را قانع کند پیش میروم .


ما سال ها کوشیده ایم که از نطام جمهوری اسلامی دفاع کنیم ؛ اما این رو بناست ؛ گرچه شاید راهی جز این نیست که در همین رو بنا بمانیم ؛ چون امکان تبیین فلسفی جهان برای همه میسر نیست . اما به همان میزان که افراد که چیزی را درک کنند و به آن ایمان داشته باشند ، نقص در اجرای یک نظریه را دلیل بر رد کل نظریه نمی دانند بلکه به شیوه ی اجرا گیر میدهند . 

جالب است اکثر کسانی که با نظام اسلامی مشکل دارند ، اگر بنشینند و با خودشان دقیق تر فکر کنند می بینند که اگر تصمیم بگیریم از همین فردا نطام را عوض کنیم و به جای جمهوری اسلامی ، جمهوری ضد اسلامی هم بگذاریم ، معجزه ای نمی شود ؛ اصلا مگر همین کارهایی که قرار است یک نظام غیراسلامی انجام بدهد را همین دولت کنونی که با تکرار و تشویق خودشان سر کار آمده انجام نمی دهد ؟


خلاصه اینکه مردم ؛ پر از سوال اند ؟ سوال هایی که روز به روز زیاد تر میشوند و عمیق تر اما به جای پیدا کردن پاسخ درست ، صورت مساله را عوض می کنند و به سوال هایی اشتباهی جواب های اشتباه تر میدهند ! یعنی با اینکه سوال هم اشتباه است ، لااقل به همان سوال اشتباه هم جواب درستی نمی دهند و خودشان را فریب میدهند .


دو جور میشود به یک موضوع ایمان آورد ؛ یکی اینکه به تمام زوایای آن چیز احاطه داشته باشیم و با دلیل و منطق و محکم کاری ریز به ریز سوال و جواب ها را هم بدانیم ، خب این روش کمی طولانی و وقت گیر است و مسلما برای همه امکان دستیابی به آن نیست !


روش دیگر اینست که وقتی سوالی برایت پیش آمد بروی و جوابش را از اهلش بگیری ؛ بعد از مدتی دوباره سوال جدیدی جوانه میزند و باز میروی و جوابش را میگیری ؛ اگر مکتبی وجود داشته باشد که هر بار که برایت سوال پیش آمد به درستی به ان ها پاسخ بدهد ؛ نیازی نیست جواب همه ی سوال های عالَم را به تو بدهد تا به آن ایمان بیاوری ، همین که بعد از 100 بار پرسیدن دیدی باز هم کم نمی آورد ؛ نیازی نیست برای هزار و یکمین بار هم ، جواب سوال هزار و یکم هم بدانی تا ایمانت مخدوش نشود! مکتبی که هر بار سوال بپرسی به تو جواب میدهد مطمئن است و قابل ایمان آوردن . 


بعضی فکر میکنند ، اینکه رسانه های جدید بیشتر مروج فساد و شبهه و ... هستند به دلیل کم کاری یا ضعف افراد مومن است ( البته این هم بی تاثیر نیست ) اما واقعیت اینست که برای خراب کردن یک ساختمان نیازی نیست تمام آجرهایش را دانه به دانه برداری تا فرو بریزد ، همین که چند آجر از ستون اصلی برداری کل ساختمان فرو میریزد در حالیکه برای ساختن همان ساختمان باید نقشه کش و مهندس معمار و برق کار و غیره و غیره جمع شوند تا آجر به آجر آن را بالا ببرند . 

دوستانی که به لطف فضای واتساپ و تلگرام با دیدن یکی دو پیام شبهه انگیز اگر خیلی حال داشته باشند ، بلند میشوند و همین سوال را از آخوند سر کوچه که شاید حداکثر احکام و مبطلات وضو و نحوه ی قرائت حمد و سوره را بداند دو سه تا از این سوال ها را میپرسند و چون جواب قانع کننده ای نمی گیرند فکر میکنند چیز تازه ای کشف کرده اند و از راز هستی پرده برداشته اند !!! همین است که حتی حاضر نمی شوند به دنبال پیدا کردن سوالاتی که برایشان پیش می آید هم بروند و همانطور در شک و تردید خودشان باقی می مانند و برای اینکه اظهار فضل کنند گاه گاهی چند تا از همین سوال ها را فی المجلس بالا می آورند ! 


بعضی فکر میکنند این دوستانی که به شکل خاصی فکر میکنند و از عالم و آدم اشکال میگیرند خودشان تحفه ای هستند و مغز متفکری هستند که برای هر چیز طرحی دارند و خیلی چیز میدانند و نابغه اند. اما باید دقیق تر شد و متوجه بود که پرسیدن از اینکه این گردی که در آسمان میدرخشد چیست ؟ کار ساده ایست ، مهم کشف خورشید و ویژگی های آنست که کار هر کسی نیست . گیر دادن به وضع اقتصادی کشور کار هر کسی است اما داشتن طرح و اجرا مبحث دیگری است  ( همانطور که همین دولت فعلی میخواست ظرف صد روز و شش ماه فلک را سقف بشکافد و طرحی نو در اندازد ، اما این روزها مثل خر در گِل مانده است ) 


به هر حال رسانه های فراگیری مثل واتساپ و تلگرام فضای مناسبی برای جوجه متفکرانی است که فقط بلدند آجرهای ستون را خراب کنند تا کل ساختمان فرو بریزد و فکر کنند چه اعجوبه ها و روشنفکرانی هستند که دارند جامعه را از غبار تحجّر و خرافات نجات میدهند . ولی گروه مقابل اصلا کار ساده ای ندارند . چون به راحتی در یک پیام واتساپ میشود هزار سوال را پشت سر هم ردیف کرد و شک و تردید را به جان عوام الناس انداخت اما چطور میشود در چنین محیطی فلسفه بافت و منطق به خرج داد ؟ آنهم برای ذهن هایی که اکثرا از درک مسائل فلسفی عاجزند و بعد از کلّی صغری کبری چیدن بیشتر گیج میشوند ...