روزهایی بود که همه چیز رو به رویم بود ؛

این روزها همه چیز را پشت سر گذاشته ام ...

زمانی بود که از میان ده ها راه یکی را انتخاب میکردم و این روزها دو سه تا راه باقی مانده ...

وقتی یک جایی از مسیر را اشتباه میایی و دوربرگردان هم ندارد مجبوری یا همان مسیر را تا آخر بروی یا از بین چند راه باقی مانده ی بعدی یکی را انتخاب کنی .

ظاهرا هر چی جلوتر میرم راه ها کم تر و گم تر میشن ...

 

 

 

ما را می‌گردند
می‌گویند همراه خود چه دارید؟
ما فقط
رویاهایمان را با خود آورده‌ایم.
پنهان نمی‌کنیم
چمدان‌های ما سنگین است
اما فقط
رویاهایمان را با خود آورده‌ایم ...

 

*سید علی صالحی