امشب ، بعد از دیدن مستند " از هیروشما تا لوزان " حال عجیبی دارم،
احساس نگرانی...
احساس عدم انجام وظیفه و کم کاری ...
احساس ادای بی طرفی و اعتدال در آوردن ...
و مومنان کسانی هستند که " لا یخافون لومه لائم ! "
بیش از این که نگران مذاکرات هسته ای باشم ، نگران نوع نگاه مردمی هستم که با چند پیام واتساپ زیر و رو می شود و یا جهل مرکبی که بواسطه ی آن به جان جامعه می افتد و هر کس با اندک فهمی و یک گوشی اندروید که به شبکه ی واتساپ و وایبر وصل شود خود را علامه ی دهر ببیند و علم ناقصش حجاب اکبرش شود ...
اینکه توی بیمارستان وقتی همکلاسی هایم را میبینم که شروع به یک بحث سیاسی می کنند و کلیدی ترین جملاتشان را از پیام های رایج و مشابه واتساپ و وایبر گرفته اند ، دقّم می دهد و و و
قدیم ترها هر وقت بحث سیاسی یا چیز دیگری میشد ، طرف میگفت " بابا حوصله داری ها!!! ، این چیزا به من و تو نیومده ..." چون خودش رو تو این زمینه صاحب نظر نمیدونست یا لا اقل "به اندازه ی الان" نمی دونست و به نوعی به بی اطلاعی و نقص دانسته های خودش واقف بود . ولی الان چی ؟
فکر میکند نه تنها به موضوع مسلط است ، حتی از پشت پرده ها هم خبر دارد و این دلواپس ها هستند که مغزشان شستشو داده شده یا افراطی ها هستند که از توافق هسته ای می ترسند و آن ها که مخالف جریان موجود حرف بزنند را از کمی سواد رنج می برند و جز آخوند محلشان یا اخبار شبکه ی یک صدا و سیما از سایر عوالم علم و فناوری بی بهره مانده اند ...
تاریخ در مورد اتفاقات این روزها قضاوت خواهد کرد ، اما تاریخ بی رحم است و کور ! اگر کسی اشتباه کند چوبش را می خورد ... فرقی نمی کند که عامدانه کج رفته باشد یا ساده لوحانه ... و آنها که تاریخ را دو یا چند بار تکرار می کنند ...
+ آیا این مطلب نقض میکند مطلب قبلی ام را ؟؟!!
+ دانلود مستند هیروشیما تا لوزان : قسمت اول .... قسمت دوم