عنوان را خواستم بنویسم " سهم ما در اقتصاد مقاومتی " دیدم آنقدر یک شعار خوب را با هزار تا بنر و همایش بی خاصیت لوس کرده اند که جنازه ی قابل ارجی هم از آن شعار پرمغز باقی نمانده . همیشه همین بوده ؛ سهم مسولین از فرمایشات رهبر انقلاب به بنر و همایش و نمایش اینکه من هم دارم کاری میکنم خلاصه میشود که هر قضیه ی مهمی حتی مبارزه با مفاسد اقتصادی را هم همینجورکی میخواهند حل و فصل کنند و ختم به خیر ! اصلا آنقدری که همایش و بنر در بالا بردن سطح رفاه نقش دارد هیچ کار دیگری نمی تواند و قربه الی الله نیست ( کاهش زحمت مسولین امر = افزایش رفاه مسولین مربوطه ) کلا ما ملتی هستیم که خوب بلدیم رفع تکلیفی عمل کنیم .
از اصل قضیه دور نشویم ؛ ما که دستمان از یقه های دیپلمات بچه های بالا کوتاه است که تکانی بدهیم و طرحی نو در اندازیم ، اصلا شعار شریف " تغییر " را نیز بوسیدیم و ته کمد گذاشتیم از بس که هر کدام آمد و منظورش از تغییر عوض کردن آدمهای پشت میز بود نه شیوه ها و ساختارها ، اصلا هیچکدام در این همه سال جرات و یا شاید زحمت کوچک ترین تغییری در سیستم اقتصادی کهنه و نفتی این مملکت را به خودش نداد ؛ فقط رفاه مقطعی همان 4 سال خودش را دید که مبادا از پایگاه اجتماعی یا آرای دور بعدش کم بشود . خلاصه اینکه ما که چشممان به تغییر از بالا آب نمی خورَد . 20 سال رهبر انقلاب هر چه میگوید دولت سعی کند اتکایش به نفت را کم کند و به شرکت های دانش بنیان و صنعت اهمیت دهد . کو گوش شنوا ؟! اصلا اگر احیانا شما با بچه های بالا مرتبط میباشید بگویید " آمدیم ، نبودید ، رفتیم ! "
قضیه از این قرار است که آدمی اگر اهل نق زدن نباشد و واقعا بخواهد کاری کند و تغییری ایجاد کند، بخواهد فراتر از خودش هم برود و جمعی را عوض کند ضمن اینکه به دیگران راه و اصول را نشان میدهد و دست از اصلاح جامعه اش بر نمی دارد ولی منتظر کسی هم نمی ماند و اگر کسی همراه او نشد در راهی که میداند درست است قدم میگذارد و منتظر این و آن نمی ماندکه امیر مومنان فرمود : " در راه هدایت از کمی روندگان نهراسید " . و هی نق نمی زند که نمی گذارند و نمی خواهند و این ننه من غریبم بازی ها را در نمی آورد ؛
ما هم تنبلی دیگران را بهانه نکنیم که اگر من نخورم یا نبرم بقیه می خورند و بار میکنند و می برند ( توجیهی که این روزها همه گیر شده و هر کس برای اینکه از قافله عقب نماند فوری همین را می گوید و بار مسولیت را زمین می گذارد و بار خودش را می بندد و کلاه خودش را می چسبد که باد نبرد ) ، اما حالا که رهبر جامعه راه را به خوبی نشان میدهد حجت بر همه ی ما تمام است و همه هم این ضرورت را درک کرده ایم که باید روی پای خودمان بایستیم تا در چنین روز مبادایی به چه کنم چه کنم نیفتیم و دستمان جلوی این و آن دراز نباشد که قسمتی از پول های خودمان را لطف کنند منت بگذارند اگر صلاح میدانند به خودمان پس بدهند و این بازی ها را سرمان در نیاورند که مجبور باشیم دبیر شورای عالی امنیت ملی (سابقا ) و وزیر محترم امور خارجه مان را (جدیدا ) بفرستیم هلک و هلک توی این شهر و آن شهر بلاد غربت راه بیفتد و مجبور باشد ساعت ها با آمریکا ( شیطان بزرگ سابق ) دهن به دهن بشود و این همه حرف هم پشت سرش در بیاورند که چرا فوری پسرخاله میشوی و قدم و خنده و این حرفا و کلا قضیه بیخ دار بشود و الباقی ماجرا که مستحضرید و ما از گفتنشان آن هم کتبا ، به شدت در محظور هستیم ( مدیونی اگه فکر کنی بعضیا که اتفاقا خیلی هم سنگ آزادی بیان و تحمل و "زنده باد مخالف من" و این حرفا رو به سینه میزنند ، هر چی از دهنشون در میاد نثار منتقدین میکنند ) ، خلاصه اینکه منتظر دیگران نمانیم و سهم خودمان را در عملی کردن توصیه های رهبر جامعه و ساختن جامعه بدانیم و از خودمان شروع کنیم . که آنها بارها بدقولی خودشان را نشان داده اند؛ اگر کسانی هم هستند که مشکوک به بیماری آلزایمر تاریخی باشند به شرط اینکه به موقع تشخیص داده شده و قابل درمان باشد می توانیم در شماره ی بعدی همین نشریه که با هزار زحمت آماده میشود تا به محضر شما برسد سیاهه ی بالا بلندی از خیانت های " آمریکا و شرکا " ارائه کنیم .
با اینکه ما کلید صنعت و فرهنگ و اشتغال و چرخ زندگی مردم و این ها در بساطمان نداریم تا بتوانیم تغییر یکهویی( مثلا فرض بفرمایید 100 روزه) ایجاد کنیم ولی در تغییر فرهنگ مصرف نقش پر رنگی داریم که با این که تدریجی است ولی اثرات بلند مدت و به مراتب عمیق تری به جا میگذارد و نیازی به بخشنامه از بالا یا همایش از پایین و این حرف ها هم ندارد . متاسفانه همه میدانیم که ما چندین برابر میانگین جهانی انرژی ، وسایل آرایشی بهداشتی و حتی آب مصرف میکنیم یا بهتر بگویم به هدر میدهیم . دقیقا شبیه بچه پولداری که هر چه سرمایه دارد را چون حالا ارزان و دم دست است خرج میکند و آن را به جریان نمی اندازد تا برای همیشه از سود آن بهره مند شود .
وقتی که وارد فروشگاه میشویم چقدر به این مساله اهمیت میدهیم که این کالا ساخت ایران باشد یا نه ؟ اگر یک پروپوزال یا کار تحقیقاتی داریم چقدر مهم است که این طرح تحقیقاتی مشکل مهمی را حل کند و فقط هدف استفاده از امتیاز آن را نداریم یا اگر مبلغی اضافه آمد آن را به بیت المال بر میگردانیم .
اگر در تشکلی فعالیت میکنیم و هزینه و امکاناتی در اختیار ما قرار میگیرد تا چه حد در مصرف آن در بهترین جای ممکن تلاش میکنیم . در محیط خوابگاه و خانه و شهر هم همین است تا برسیم به آن بالا ها ...
مسلما اگر ظرافت بیشتری به خرج دهیم و موشکافانه تر نگاه کنیم در موارد بسیاری خود ما یک مفسد اقتصادی هستیم که سرمایه ها را در جای مناسب خود به کار نگرفته ایم یا هدر داده ایم ... ( البته که در مقیاس خودمان )
مسلما اگر بین دو کالای ایرانی و خارجی که اتفاقا ایرانی ارزان تر است آن که تولید داخلی است را انتخاب کنیم حتی اگر کمی هم کیفیتش پایین تر باشد نه تنها آسمان به زمین نمی آید ، بلکه وقتی یک شرکت ایرانی سودآوری بیشتری داشته باشد هم زمینه ی اشتغال جوانان ایرانی و خود را فراهم کرده ایم و هم کیفیت آن محصول ارتقا می یابد . نیازی به منتظر این و آن ماندن نیست و همین که شروع کنیم به مصرف کالاهای ایرانی خودش یک سرمایه گذاری و معامله ی برد-برد است . حساب کنید هشتاد میلیون ایرانی به مصرف کالاهای ایرانی رو بیاورند و حاضر شوند کمی از کلاسشان کم کنند چه اشتغالی به راه می افتد و چه ارزهایی که ذخیره میشود ...
خلاصه اینکه بعد از آنهمه سوزنی که به دولت ها زدیم و یکی هم محض رضای خدا کارگر نبفتاد ، گفتیم جوالدوزی هم به خودمان بزنیم بلکه موثر افتد . اگر توان توبیخ بالاتر از خودمان را نداریم که چرا فلان برنامه ی توسعه یا نمیدانم چی چی را انجام ندادی لااقل می توانیم خودمان را به مصرف درست ، افزایش بهره وری و مصرف کالای ایرانی ملزم کنیم و به حساب خودمان برسیم و مچ خودمان را بگیریم که چقدر به مسولیت و سهم خود در پیشرفت کشورمان عمل کرده ایم...؟بعضی کارهای ساده می توانند تغییرهای بزرگی ایجاد کنند ...
+ رهبر انقلاب : مردم در محصولات دارای مشابه داخلی، متعصبانه محصول خارجی را مصرف نکنند. این را فقط برای متدینین نمی گوییم بلکه به هر کســی می گوییم که به ایران و آینده آن علاقه مندست و به فکر بچه های خودست که در این کشور زندگی خواهد کرد .