" سلامت جسم و روح مردم باید دغدغهی ما باشد مردم باید از هر دو نظر سالم باشند.
رییس جمهور با تاکید بر این که نباید مردم را بیهوده و بدون جهت نگران کرد و باید بگذاریم مردم راحت باشند، گفت: اینقدر در زندگی مردم مداخله نکنید، ولو به خاطر دلسوزی؛ بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمیتوان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد.پیامبر (ص) شلاق در دست نداشت، همه باید کاری کنیم که آرامش در جامعه حاکم باشد1 ".
جملات بالا را آقای روحانی خردادماه امسال گفتند و تاکید کردند پیامبر (ص) بشیر و نذیر بود و ما نیز باید بشیر و نزیر باشیم. اینکه چه قدر دولت در مساله ی فرهنگ بشیر و نذیر بوده یا حتی به این جمله چه قدر اعتقاد دارد موضوعی است که با مشاهده ی عملکرد فرهنگی دو ساله ی دولت جای سوال بسیار دارد .
اینکه جناب رییس جمهور فرموده اند که مردم را نمیشود به زور شلاق به بهشت برد کاملا درست است و به شدت با آن موافقم ، حتی بالاتر از آن معتقدم که حتی نمی شود کسی را نه با شلاق که با تلقین و جو گیر کردن هم به جایی فرستاد چه رسد به بهشت ! مطمئنا ملاک ارزش گذاری و پاداش و مکافات انسان ها هم انتخاب های آگاهانه ی آنان است و عشق و علاقه ی صرف ( بخوانید احساس کور ) نمی تواند ملاک بهشت و جهنم آنان باشد . پس باید جامعه به شناختی برسد تا به سمتی حرکت کند و این شناخت خود مقدمه ی عشق و ایمان به آن مساله هم می شود و فرد خود به را ه می افتد !
اما نقش دولت اسلامی در این میان چه میشود و تفاوتش با دولت های غربی
کدامست ؟
تمام دولتها را بر اساس اهدافی که دارند می توان بررسی کرد و تا حال یا در سطح امنیت و پاسداری بودهاند و یا در سطح رفاه و پرستاری ولی حکومت تنها آقا بالا سر داشتن نیست حاکم باید نیاز ها را تامین کند و نیاز ها در سطح امنیت و رفاه خلاصه نمیشود و انسان گاو نیست و جامعه انسانی دامپروری. انسان از مغز و قلب و عقل و روحی برخوردار است که به آموزش و عشق و یقین نیازمند است. انسان چگونه زندگی کردن را و چگونه مردن را باید بیاموزد. نیاز او در سطح خواندن و نوشتن نیست به بیش از دانشها نیاز دارد، بینش نیاز دارد و هدف حکومت اسلامی را نمیشود تا سرحد آزادی یا عدالت و رفاه و برابری گرفت. حکومت اسلامی می خواهد انسان را همراه روشنگریها و بینات به دستور ها و کتابی برساند و با میزان هایی آشنا کند که انسان بتواند خودش بر پا بایستد و حرکت کند و آهن بردارد و با دشمنان راهش درگیر شود: « انا ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط »
" در منابع دینی ما اهداف متعدد و مقدسی برای حکومت اسلامی ذکر شده که به بعضی از آنها اشاره می کنم:
1- اقامه فرامین الهی:« الذین ان مکنا هم فی الارض اقامو الصلاة و اتو الزکاة و امرو بالعروف و نهی ان المنکر؛ همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم امر به نیکی ها و نهی از زشتی ها می نمایند»
2- گسستن زنجیره های اسارت انسان و تامین آزادی مشروع او: « ویضع عنهم امرهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیم ؛ رسول خدا ( ص) و حکومت الهی اوبارهای سنگین و زنجیرهایی که بر آنها بود از دوش و گردنشان بر می دارد»
3- بر قراری امنیت و گرفتن حق ضعیفان: «و تامن به السبل و یوخذ به للضعیف من القوی ؛ جاده ها به وسیله این حاکم اسلامی امن و امان می گردد و حق ضعیفان از نیرومندان گرفته می شود»
4- حفظ حاکمیت سیاسی: «و اعدو لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم ؛ هر نیرویی که میتوانید و در قدرت دارید برای مقابله با دشمن آماده سازید که دشمن طمع نکند و حاکمیت سیاسی شما به خطر بیفتد»
5- عدم سلطه کفار و بیگانگان: «و لن یجعل الله للکافرین علی المومین سبیلا؛ خداوند هرگز کافران را بر مومنان تسلطی نداده»
6- شکوفایی و تکامل اخلاقی: «بعث لاتمم مکارم الاخلاق؛ بعثت من و برانگیخته شدن برای اتمام و شکوفایی عملهای پسندیده بوده»
7- تعدیل ثروت: «خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها ؛ از اموال آنها صدقه ای (بعنوان زکات) بگیر تا به وسیله آن آنها را پاکسازی و پرورش دهی»
8- امن و عدل و رفاه: امام صادق(ع) فرمود: «ثلاثة یحتاج الناس طرا الیها؛ الامن و العدل و الخِصب؛ سه چیز است که تمام مردم به آنها محتاج هستند: امنیت، رفاه و زندگی راحت برای مردم. اهداف دیگری از قبیل بر پایی حق و از بین بردن باطل، تعلیم، تزکیه و امثال اینها ذکر شده است. لذاحضرت امیر (ع) در نخسین روز حکومت خود فرمود باید غربال و زیر و رو شوید که هرکسی در جایگاه خود قرار گیرد و کسی به نا حق بر مسندی قرار نگرفته باشد و کسی به ناحق تنزل نکرده باشد. فرمود: و الذی بعثه بالحق لتبلبلن بلبله و لتعربلن غربله ؛ باید زیر ورو و غربال شوید. حضرت بواسطه سیرت عادله خود قیافه جذاب سیرت پیامبر (ص) را به مردم خاصه نسل جدید نشان داد و با همه گرفتاری ها ذخائر گرانبهایی از معارف الهی و علوم حقه اسلامی را به یادگار گذاشت و گروه انبوهی از رجال دینی و دانشمندان اسلامی را تربیت کرد مانند اویس قرنی و کمیل بن زیاد و میثم تمار و رشید هجری .
دیدگاه انبیاء به خصوص پیامبر بزرگ اسلام این است که وظیفه حکومت علاوه بر تامین مصالح و نیازمندیهای مادی تامین مصالح معنوی نیز هست و حتی تامین مصالح معنوی اهم و ارجح و مقدم بر تامین مصالح مادی است. یعنی حکومت باید قانونی را اجرا کند که هدف نهایی اش تامین مصالح معنوی و روحی و اخلاقی و انسانی باشد همان مسائلی که دین آنها را هدف نهایی بشر می داند و کمال انسانی را وابسته به آنها می داند و آفرینش انسان را در این جهان و مجهز شدن او به نیروی آزادی. و انتخاب را برای همین می داند که این هدف عالی را بشناسد که همان قرب خداوند بزرگ است." 2
متاسفانه تلقی . برداشت بسیاری از افراد جامعه و حتی حزب اللهی های دو آتیشه هم اینست که آخر خط و زیباترین شکل جامعه را در این می بینند که به میزانی از رفاه آزادی و عدالت برسد در حالیکه این همان هدفی است که با همان نظام های سکولار نیز میشود به آن دست پیدا کرد حتی راحت تر ! تفاوت در این است که نظام غیردینی افراد جامعه اش را برای سرپا نگه داشتن خودش میخواهد و همین که خواب و خوراک او را تامین کند و به رفاه و آزادی نسبی برساند رسالت خود را انجام داده که این همان کاری است که با عرض معذرت در دامپروری هم انجام میشود . در این چند سالی که در علوم پزشکی درس خواندم شاید بعد از نظریات فروید و تعریف سلامت از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی بیشترین حرفی که برایم تکرار شد هرم نیازهای مازلو بود که بعد از تامین امنیت سلامت و رفاه ، نوبت به نیازهای والاتری میرسد که نیاز به تعالی و خودشکوفایی بالاترین آنها بود ، پس امنیت و رفاه اولین قدم و دم دستی ترین هدفی است که باید به آن رسید و در مرحله ی بعدی ارشاد و شکل دادن به تک تک افراد جامعه است . در واقع هدف نهایی در دولت اسلامی رشد و تعالی افراد جامعه به وسیله ی ابزارهایی است که دولت در اختیار دارد و باید آنها را مدیریت کند .
حال باید از آقای روحانی و وزارت فرهنگ و سایر نهادهای فرهنگی مسول پرسید که تا چه حد به این اصول اسلامی عمل کرده اند ؟
حال که در شرایط حساس کنونی تمام حیثیت دولت به توافق هسته ای گره خورده ، ما برای اینکه به روح توافق ژنو برنخورد و مستحق برچسب های رییس جمهور نشویم از بندهای 3، 4 و 5 سریع میگذریم . ولی لااقل در مساله ی فرهنگ که میشود انتقاد کرد ؟
باید پرسید که مجوز تک خوانی زنان در راستای اقامه ی فرامین الهی است یا شکوفایی و تکامل اخلاقی جامعه ؟؟؟
ظاهرا وزارت فرهنگ و ارشاد به نوعی رهاشدگی در حیطه ی فرهنگ جامه ی عمل می پوشاند که کاملا با هدف دولت اسلامی که باید " یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه " باشد ، منافات دارد و نام و وظیفه ی ارشاد را نیز بیخودی با خود به یدک میکشند . متاسفانه بعضی تصمیمات فرهنگی دولت حتی حرف رییس جمهور را هم نقض میکند که باید بشیر و نذیر باشیم . در حوزه ی نشر نیز این رویه به نوعی دیده میشود . تا حدی که اقدمات نیندیشیده و بی تدبیری وزارت فرهنگ صدای مراجع را هم یکی پس از دیگری درآورد .
در همین راستا لازم است در تکمیل فرمایش رییس جمهور که مردم را نمی شود به زور به بهشت فرستاد این جمله را عرض کنیم که اگر توان بهشتی کردن مردم را ندارید لااقل آن ها را به جهنم نفرستید ...
+ مجوز خوانندگی زنان معضل اصلی کشور نیست و برای من چندان اهمیتی ندارد ، اما به عنوان اشاره بد نیست باشد ؛ چون میتواند کلید جریانی را بزند که آخرش مشخص نیست و شروع شکستن قبح بسیاری مسایل دیگر میشود ...
+ به شخصه باور ندارم که خوانندگی یک زن کار بسیار زشتی باشد ، به میزان زیادی به محتوا و لحن خواندن بر میگردد . اما بنده مجتهد نیستم و متخصصین امر می گویند حرام است . ظاهرا بعضی هم حرام نمی دانند .
کلا در این قضیه و حتی همان جملات رییس جمهور محترم نقد جدی به ایشان ندارم ،
بحث اصلی این متن همان رسالت دولت اسلامی است که باید فراتر از دامپروری باشد . خوانندگی زنان اشاره و کلید شروع بحث بود .
+
حیا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان است و یک جزء در مردان.
امام صادق علیه السلام . من لایحضر الفقیه ج3 ، ص468 ، ح4630
2- حکومت اسلامی و تعلیم و تربیت