نامه ای که اخیرا رهبری به جوانان اروپایی نوشت شاید اگر اقدامات مناسب همراهش را نداشته باشد قطعا به ورطه ی شعار و نمادین بودن می افتد و بُردی بیش از این نخواهد داشت. 

به نظر حیطه ی عمل و مسولیت جوانان منتظر امروزی بسیار بیشتر از فعالیت در تشکل کوچک و محدود دانشگاه یا مسجد محل شده است . اما از طرف دیگر مایی که هنوز در  احتیاجات اولیه ی خود مانده ایم و به اصطلاح هشتمان گرو 9 مان است ، وقتی هنوز حتی در قرائت خودمان  از اسلام تفاوت از افراط تا سازشگری است و هر کس راه خودش را می رود . وقتی هنوز نه فرهنگ به سامانی داریم و نه سینمایی و نه هیچ یک از معیارهای فرهنگی مان بر طبق اصول است ؛ چطور میتوان به این ارتباط و تبلیغ خوش بین بود .

آن زمان که پیامبر نامه ای نوشته و همگان را به اسلام فراخواند یا حتی در زمان خلیفه  ی دوم که بیشترین فتوحات و گسترش اسلام را با خود داشت ، یکی از مهم ترین دلایل نفوذ اسلام در قلب شنوندگان پیام ، اجرا شدن اسلام بود و عینیت داشتن این پیام بود . حالا باید دید که ما برای معرفی اسلام به جوان اروپایی باید کدام مصداق عینی را نشان دهیم که این پیام بزرگ را لمس کند ... مسلما کشور ما خصوصا این روزها که از هر گوشه ی آن فساد جدیدی سر بر می آورد و هر کس اسمی روی خودش گذاشته از اعتدال و پایداری بگیر و با خودمان درگیریم . وقتی نمی توانیم با فساد قاطعانه برخورد کنیم و ملاحظات آقازاده بودن و هزار چیز دیگر میشود مسلما این همان پوستین وارونه ی اسلام است که امیرالمومنین آن را زشت ترین خوانده بود .


با همه ی این دلخوری ها و کمبود ها مسلما با ارتباط گیری و الگو بودن خود و نشان دادن نمونه های کوچک و موفق اسلامی در تاریخ دور و نزدیک میتوان قسمتی از رسالت دوران ظهور که تبلیغ است به عهده گرفت و این پیام میتواند کلید شروع آن باشد .



+ این روزها عجیب سر در گمم ... چه باید کرد ؟؟؟



+ اگر یک صدم فکر میکردم احتمال دارد آقای احمدی نژاد دور بعدی بیاید و رای بیاورد ، الان تقریبا مطمئنم که احمدی نژاد تمام و شد و رفت و همه ی این ها هم به خاطر لجبازی های خودش بود . آقای رحیمی گل سرسبد این عوامل سقوط بودند .