برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست

گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش

دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما

آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست


* هوشنگ ابتهاج





+ یکی از چالش های اساسی حال حاضر زندگیم ، قبول شدن در درس شریف داخلی جراحی 4، با استادی اینچنین سخت گیر که روزی دو سه تا منفی هم بهم میده . برای هر غیبت نمره کم میکنه . کلا به قصد کُشت اومده .

میدونم که قطعا روزی نه چندان دور به دلهره ی این شبام میخندم ، به این که این موضوع رو چالش اون هم از نوع اساسیش میدونستم شدیدا خواهم خندید . اما همیشه قاعده این بوده که با بزرگ ترشدن روح ، مشکلات قبلی حقیر تر و مسایل جدیدی بزرگ تر میشن . آدمایی که سر چیزای کوچیک آرمش خودشونو از دست میدن ، دقیقا روحی به همون اندازه دارن ... من الان یکی از اونام !


+

چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد

ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم ...



+ در آستانه ی بیست و دومین ، 22  دی زندگی ...