إِنِّـی ذَاهِــــبٌ إِلَـــىٰ رَبِّـی سَـیَـهْـدِیـنِ ...

۲۸ مطلب با موضوع «ارتباطات و رسانه :: بفرمایید دانلود !!» ثبت شده است

291. دنیای این روزای من ...

تمام چیزی که با خودم میبرم به جز لباس، وسایل شخصی و مدارک :

دو جلد کتاب آموزش فلسفه ، یک سیر فلسفه ی غرب و کلیات فلسفه ، منطق ، کلام

فیزیک پیش، ریاضی پیش ، شیمی 2 و هر سه زیست شناسی

خلاصه داخلی جراحی ، مراقبت های ویژه ، تشخیص افتراقی ، دستنامه بالینی ، روانشناسی عمومی و داروهای ژنریک



+

سر سپرده ام پیشاپیش

به نیرویی

حاکم بر سرنوشتم

و در پرِ کاهی  هم نمی آویزم

پس مرا چیزی نیست،

تا به حفظ آن بکوشم،

مرا اندیشه ای نیست،

پس می توانم ببینم،

مرا هراس از چیزی نیست،

پس می توانم خود را به یاد اورم،


جدا و در سبکبالی،


پیشی می گیرم از عقاب

تا رسم به رهایی...







دانلود




۰۶ دی ۹۵ ، ۱۷:۰۷ ۰ نظر

290. تذکّر


عمر هر انسانی ، به تعبیر قرآن کریم به اندازه ایست که در آن برای کسی که اهل ذکر است ، تذکر حاصل شود .

در این زمان خاص است - که بر اساس نوع اعمال انسان و نه صرفا یک زمان تصادفی - هنگام مرگ فرا می رسد . 


نُعَمِّرْکُمْ مَا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ ...

* تاریخ تمدن و ملک مهدوی - محمد مهدی همایون 






the Birth

دانلود

۰۶ دی ۹۵ ، ۱۱:۴۰ ۰ نظر

286. دو سال بعد :)

 

خدا رو شکر دوره ی آموزشی که معادل 2 سال از 24 سال سربازیه تموم شد ... ( که احتمالا برای شما به اندازه ی 2 روز گذشته :) 

تو این مدت تقریبا از همه جا بی خبر بودیم ...

اومدم بیرون و شنیدم حلب آزاد شده ، روح برجام مجددا مکدر شده از دست آقایان مودب و باهوش !!! 

ترامپ در انتخابات آمریکا پیروز شده ، محمود صادقی خواسته افشاگری کنه و دست رییس قوه ی قضاییه ی به زعم او "فاسد" را رو کند ولی از بخت بد به کاهدان زده و به معذرت خواهی افتاده است ، ظریف گفته اشتباه کردم و عده ای همچنان در فضای مجازی توی سر خودشان میزنند که ظریف اشتباه نکرده ...

خلاصه اینکه تو این مدتی که ما نبودیم واقعا به اندازه ی 2 سال اتفاق و حادثه رخ داده !

آها این بنده خدا سفیر روسیه هم مثل فیلم های هالیوودی ترور کردن ... ( اگر سریال نیکیتا را دیده باشید یه چیزی تو همون مایه ها داره تو فضای سیاسی رخ میده ) 

اصلا بلانسبت ، دنیا چه خر تو خری شده   ( ببخشید که تعبیری دقیق تر از این پیدا نکردم ) 

 

 

 

+ ممنون از دعاهای دلگرم کننده ای که بعد از رفتنم بود و تازه دیدم ...

 

 

 

 

"وقت شمردن جوجه ها"

دانلود

 

 

 

۰۲ دی ۹۵ ، ۲۲:۳۹ ۰ نظر

284. پایان


اگر از آغاز تا دبیرستان را فصل اول زندگی ام حساب کنم

دبیرستان فصل دوم

و دانشگاه فصل سوم این زندگی بوده است

.

.

سربازی آغاز فصل چهارم است ...


دانلود

۲۹ مهر ۹۵ ، ۱۸:۰۹ ۰ نظر

277. شب هشتم



دانلود



۱۹ مهر ۹۵ ، ۰۰:۳۰ ۰ نظر

276. صادقانه


دانلود 



+ دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم

خیـــــلی حسین زحمت ما را کشیده است ...



۱۷ مهر ۹۵ ، ۱۲:۵۱ ۰ نظر

269. هنرِ روحنواز


because of you

in weakness i am braver ...


دانلود


2دانلود

۰۱ مهر ۹۵ ، ۱۱:۲۰ ۰ نظر

265. میرسی


کوچه از جیک جیک لبریز است؛

میرسی و زبان گنجشکان با ورود تو بند می آید !

میرسی مثل سرو در رفتار

چشم ها خیره می شود انگار ...



دانلود

۲۶ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۰۴ ۰ نظر

251. تلاقی راه ها!


اگر کنکور را یک پیچ تاریخی در نظر بگیریم ، برای خیلی ها یکی دو سال بعد از فارغ التحصیلی، حکم دوربرگردان تاریخی را دارد !

کسی که بخواهد از این دوربرگردان استفاده کند و برخلاف همقطارانش باز برگردد سر همان دوراهی که پیچ را اشتباهی پیچیده بود ، باید دوباره کیلومترها راه برود تا برسد به نقظه ی اول و یک بار دیگر آن پیچ را امتحان کند ! برای خیلی ها جواب میدهد و خیلی ها هم چیزی از دست نمیدهند . به امتحان دوباره اش می ارزد !


دوستی دارم که از همان سال کنکور عاشق یک نفر شد، به آب و آتش زد تا به او برسد اما نشد ، خیلی ناراحت بود ، برگشتم بهش گفتم از کجا معلوم خدا اتفاق بهتری برایت کنار نگذاشته باشد !

یکی دو سال بعد کس دیگری دلش را برد ، که به قول شادمهر: " از اولین خنده ش...  فهمیده بودم زود ، عشقای قبل از اون ... سوء تفاهم بود! "

هم خدا را شکر میکرد که مسیر جوری رقم خورده که به قبلی نرسیده و هم به این خاطر که این یکی سر راهش قرار گرفته اما این یکی هم به دلایلی نشد ، اینبار قوی تر از دفعه ی قبل به او اطمینان دادم که منتظر اتفاقات بهتری باش! چون تو هر کاری از دستت بر میومده انجام دادی ، پس خود خدا برنامه ی دیگه ای داره و باید منتظر بمونی ببینی چه آشی برات پخته ...


سال پشت کنکور ترانه ی زیبای فرانک سیناترا را برایش فرستادم : 


? who knows where the roads will lead us  

جواب داد :

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد!

? who knows where we lead the roads



گذشت ... فکر کنم یک بار دیگر هم عاشق شد و نشد اما این بارِ آخر دیگر به هدف زد!!!  آنهم کسی از 700 کیلومتر آنظرف تر ! 

به راستی چه کسی فکر میکرد که این همه اتفاقِ نزدیک، یکی هم نیفتد و آنوقت کیلومتر ها آنطرف تر اتفاقی منتظر افتادن باشد . فقط باید منتظر ماند تا راه ها با هم تلاقی کند !



چند روز پیش دیدمش ؛ خوشحال از اتفاقاتِ افتاده که مثل یک دومینو دست به دست هم داده بودند تا او به بهترین چیزی که فکر میکرد برسد . 

برگشت کفت : ما نمیدونیم چه اتفاقانی قراره بیفته ؛ اما اینکه خیلی از کارها نمیشه رو باید به فال نیک گرفت شاید بهترش در انتظار ما باشد !


گفتم : این فرضیه زمانی درست از آب در میاد که ما طبق دستورالعمل پیش رفته باشیم . درسته که تو امروز به اتفاقی رسیده ای که فکر میکنی بهترین اتفاق ممکن بوده است اما تو زمانی میتوانی مطمئن باشی که این بهترین اتفاق بوده که تو هم بهترین عملکرد خودت را به نمایش گذاشته باشی ! شاید خدا برای تو اتفاقی با نمره ی صد کنار گذاشته باشد ، اما گاهی به خاطر پیچ هایی که دانسته اشتباه میرویم این نمره ی 100 عوض میشود و به جایش یک نمره ی 60 هم که گیرمان بیاید فکر میکنیم این آخرش بوده و بهتر از این نمیتوانسته باشد .

البته این قضیه ربطی هم به خوب یا بد بودن آن اتفاقات ندارد ؛ چه بسا طبق دستورالعمل پیش برویم اما اتفاق خیلی بدی در مسیر مان قرار بگیرد ؛ این اتفاق هرچقدر هم بد به نظر برسد در واقع برای رشد و حرکت ما لازم بوده و در درازمدت بابت اتفاق افتادنش خدا را شاکر خواهیم بود ؛ آدم زمانی میتواند مطمئن باشد که همه چیز دارد طبق برنامه پیش میرود که خودش هم طبق برنامه حرکت کند . انتخاب کند و منتظر بماند ...


این فراز از دعای کمیل را خیلی دوست دارم که امیرالمومنین گناهان را دسته بندی و درجه بندی میکند:

اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم ... اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم ... اللهم اغفرلی الذنوب التی تغیر النعم و ...

اولین مرحله از گناه باعث میشود که پرده ی عصمت انسان دریده شود و انسانی که به طور بالقوه معصوم بود با اولین انتخاب اشتباهی که انجام میدهد این شیشه را میشکند و از مرتبه ی عصمت ، خودش با دست خودش خارج میشود .

در مرحله ی بعد گناهانی است که نقمت ها را بر انسان نازل میکند . ( نقمت به عذابی گفته میشود که با ناخرسندی عذاب کننده همراه باشد ) در این مرحله با این که خدا بنده اش را شدیدا دوست دارد و دلش نمی خواهد به او آزار و آسیبی برسد ولی چاره ای جز این ندارد و با کراهت و ناراحتی تمام پروردگار، این اتفاق برای بنده ی او که به همان مسیر کجش ادامه داده می افتد .) 

در مرحله ی بعدی اگر این فرد همچنان بخواهد با همین دست فرمان پیش برود و از خدا دور شود ، نعمت ها تغییر میکنند ( مثلا اگر قرار بوده از مسیر شماره ی هفده برود و به فلان اتفاق و پاداش برسد ، مسیر عوض میشود و آنجا اتفاقات دیگری می افتد و این ماجرا ادامه دارد ...


این روزها هی با خودم فکر میکنم ؛ چقَدَر اتفاق خوب که یا عوض شده یا به طور کلی از آن ها برای همیشه محروم شده ام میتواند وجود داشته باشد  ...



+

? who knows where the roads will lead us 


 !Only a fool would say


 But if you let me love you


its for sure

im gonna love you all the way

...



دانلود

۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۸:۰۲ ۰ نظر

239. این نیز بگذرد ...

امیرالمومنین جایی در نهج البلاغه می فرمایند : چرا دنیا را سرزنش میکنید ؟ً ! در حالی که دنیا با دگرگونی اش همیشه نصیحت گر شما بوده و مثل معلمی دلسوز عبرت های زیادی پیش چشم شما گذاشته !
حالا حکایت این از دست دادن های ما و ناپایداری نعمت ها و امکانات و شرایط ما در دنیاست 
راستش این روزها که باید بار و بندیلمان را از دانشگاه جمع کنیم و عنوان دانشجو را اگر نه برای همیشه ، لااقل برای چند سال کنار بگذاریم و دوستان عزیزی که بعد از چند سال زندگی از برادرمان به ما نزدیک تر شده بودند دیگر نبینیم ، اشک اکثر بچه ها را درآورده ؛ البته برای من یکبار دیگر هم مشابه این شرایط پیش آمده بود ( زمانی که بعد از 7 سال از دوستان دبیرستانی ام که از راهنمایی با هم بودیم جدا شدم ) !
برای من اما در کنار سخت بودن ، این روزها دلچسب اند ، چرا که باعث میشوند از خیلی چیزها دل بکنم، چیزهایی که قلبم را پر کرده بودند ، فرقی نمیکند که این ها لذت های حلال هستند ، حرف بر سر اینست که به حلالش هم نباید وابسته شد ! چه برسد به حرامش ... چرا که آرامش سهم قلبی است که در تصرف خداست . این روزها معلم خوبی هستند ... کنار اسباب و اثاثیه ام ایستاده اند و چشمک میزنند و یک حرف را برایم مرتبا تکرار میکنند که یک روز که خیلی خیلی نزدیک است باید بیایی و برویم آن دنیا ، فرصت جمع و جور کردن وسیله و خداحافظی هم نداری ، راه برگشت هم نداری ، برای همیشه می رویم با وسایلی که از قبل فرستاده ای ! 

روز سختی است آنروز ، شبیه همین روز ها ولی میلیون ها بار ، بلکه بی نهایت سخت تر ! آن لحظه هم مهم نیست که چیزهایی که دوست داری حلال اند یا حرام ، مهم اینست که چقدر به آن ها وابسته ای ؟ مهم اینست به کدام مشتاق تری : خالق یا مخلوقات ؟ باقی یا فانی ها ؟ دل کندن چیز عجیبی است ؛ دنیا اما معلم کارکشته ایست ، خیلی خوب نشانت میدهد که نباید به چیزهایی که نمیمانند دل بست ! 

این جمله اعتقاد قلبی من است : در تمام این سال ها بهترین دوستان دبیرستانم که روزی فکر میکردم بدون آنها نمی توانم زندگی کنم ، برایم عادی شدند ، نسبت به اکثرشان هیچ حسی باقی نمانده همانطور که آنها هم شاید مرا فراموش کرده اند ، در تمام این مدت اشتباه ها و کارهای تحسین برانگیز زیاد داشته ام . در تمام این مدت دل ها شکسته ام و دل ها به دست آورده ام ؛ رابطه ام با آدم ها از علاقه ی شدید تا نفرت جا به جا شده اند ؛ خیلی چیزهایی که روزی برایشان اشک ریخته ام ، امروز برایم بچگانه به نظر میرسند و خنده دار ؛ خودم را خرج چیزهایی کرده ام که هیج وقت با من نمیماندند ، همه چیز بالا و پایین شد ، همه چیز عوض شد ، جای صمیمیت ها را رودربایستی گرفت ، جای علاقه های بچه گانه را علاقه های دیگری گرفت ، دغدغه هایم عوض شده اند ، همه چیز زیر و رو شده الا یک چیز : در تمام این مدت خدا دستش را زیر چانه اش گذاشته بود و به من نگاه میکرد ، نگاه میکرد ؛ شاید از بعضی لجبازی هایم خنده اش گرفته باشد ، شاید دلش به حالم سوخته است ، شاید زیاد پیش آمده باشد که من دستم را از دستش کشیده باشم و هی مشغول ویترین های بازارچه ی دنیا شده باشم و هی توی شلوغی گمش کرده باشم ؛ ولی او هیچوقت مرا گم نکرد ، هیچوقت فراموشم نکرد ؛ هیچوقت رهایم نکرد ؛ او با من لج نکرد ؛ ازاینکه سرم به سنگ خورده باشد و سرشکسته پیش او برگشته باشم خوشحال نشد و به رویم نیاورد ! در عوض همیشه داشت نگاهم میکرد ؛ داشت نگاهم میکرد که ببیند چطور انتخاب میکنم ؟ وقت هایی که خسته و کوفته ، از همه جا مانده بودم از در خانه ی او رانده نمیشدم ، انگاری همیشه منتظرم بود تا همین که برگردم بیاید و مثل یک مادر که بچه ی کوچکش توی شیطنت های کوچه دست و پایش زخمی شده ، قربان صدقه اش برود و زخم هایش را ببندد ... امیدواری اش بدهد . 
انصافا خدا ، خدای خوبی است . دنیا هم جای جالبی است . 
حرف بر سر اینست که من چطور انتخاب میکنم ؟ او را یا غیر او ؟ 

+ کل شیء هالک الا وجهه
+ الهی انت کما احب ، فاجعلنی کما تحب!
+ اذ سالک عبادی عنّی ، فانّی قریب ! اجیب دعوة الدّاع اذا دعانِِِ ِ ؛ فلیستجیبوا لی و لیومنوا بی لعلّهم یرشدون ...
+ قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله 


+ راستش یک حرف هم اضافه کنم ،امیدواری به رحمت خدا خیلی خیلی خوب است ، اما آدمی همانقدر که به خدا اعتماد دارد باید به خودش بی اعتماد باشد ، باید از خودمان بترسیم . مساله این نیست که خدا تو را میبخشد یا نه ؟ مساله اینست که حتی اگر بخشش خدا را صد در صد در نظر بگیریم ، امّا اثر وضعی این اشتباهات را نمی توان از بین برد و دامان ما را لااقل در حیات این دنیایی مان خواهد گرفت . و لن تجد لسنّت الله تبدیلا ! گناه یا در مرحله ی نازل تر ، پیروی نکردن بی چون و چرا از راهنمایی های پروردگار خالق جهان به این معنی است که منِ ِ انسان با این علم ناقصم میخواهم در این هستی مرتبط و پر از قانون شانسی قدم بردارم ،به آنهایی که دانسته اشتباه میکنند که دیگر باید گفت التمــاس دعا! سرپیچی از دستورات خدا ( راهنمایی های خدا ) یعنی من میخواهم بر خلاف تمام قوانین هستی قدم بردارم ، و معنایش اینست که حتی اگر خدا هم ببخشد تو کلید یک دومینو را در هستی زده ای که انتهایش در دست تو نیست ، تو اگر امروز یک نفر را از راه به در کردی ، یا دل یک نفر را شکستی ، یا حتی کارهایی که حق الله است مثل اینکه نمازت را دیر خواندی یا حتی کارهایی که فکر میکنی شخصی اند مثل همان مسواک زدن ساده را انجام ندادی ، در واقع کلید شروع یک دومینو را زده ای که فقط به خرابی همان دندان یا آدم ختم نمی شود ، چرا که آن آدم با انسان های دیگری مرتبط است که آن ها هم با آدم ها و زندگی های دیگری ارتباط دارند و این بعنی شما به شکل سرشاخه ی یک هرم گسترده از تغییرات مسئول اول تا آخر هرم خواهی بود و چه بسا این هرم تا نسل های بعدی هم گسترده تر شود و این یعنی این دومینو ممکن است تا آخر دنیا و روز حساب و کتاب متوقف نشود . پس حرف بر سر بخشش از حق الله و حق الناس نیست . مساله بسیار پیچیده تر از دو قطره اشک و توبه است . 
جمله ی زیبای دیگری دارند امیرالمومنین که روز به روز برایم پر معنی تر میشود و آن اینست که : گناه نکردن ، آسان تر از توبه کردن است ! 
واقعا باید این جمله را طلا گرفت ! در بخشش خدا حرفی نیست ؛ اما بعضی از آنطرف بام می افتند ؛ در حالیکه باید در خوف و رجا بود ؛ حتی اگر از خشم خدا هم نمی ترسیم لا اقل باید از عواقب طبیعی خود عمل و حرکتی که بر خلاف جریان کائنات و هستی قانونمند داشته ایم بترسیم ؛ در کنار اینها اضافه کنید احتمال رفتن ناگهانی و فرصت توبه نیافتن ، همانطور که این روزها خیلی از فوتبالیست ها و خواننده ها و آدم های سرشناس دیگر در اوج جوانی شان و درست همان لحظه که فکر میکردند در قوی ترین مرحله ی زندگیشان قرار دارند و وقت کام گرفتنشان از دنیا بود ، ناکام ماندند !

+ اگر این عبارت در قرآن نبود ؛ شاید باورش برایم سخت بود ؛ اما به قول امیرالمومنین این امید بخش ترین جمله ی خداوند است که : 
و اقم الصلاة طرفی النّهار و زلفا من الّیل انّ الحسنات یذهبن السّیئات ، ذلک ذکری للذّاکرین!
و این یعنی اینکه خداوند قول داده که کارهای خوب فقط در کنار کارهای بد نمی نشینند ، بلکه آنها را محو میکنند ؛ چنان که گویی هرگز اتفاق نیفتاده اند ! 
غیر قابل باور است ! نه ؟ واقعا اگر این عبارت اگر به جای اینکه آیه باشد ؛ روایت بود برایم غیر قابل باور میبود ...

+ حسبنا الله و نعم الوکیل!




التماس دعا !

۲۳ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۱۶ ۰ نظر