برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست
تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما
آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست
"هوشنگ ابتهاج"
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی
دلم از تو چون برنجد که به وهم درنگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی
غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم
تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد
و گرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی
نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی
مده ای رفیق پندم که بکار درنبندم
تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی
مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی
بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون
اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
نه به وصل میرسانی نه به قتل میرهانی
فوتبال ۱۲۰ نام برنامه تلویزیونی زندهای است که هر پنجشنبه شب از شبکه ورزش سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشود.[۱] این برنامه که به تهیه کنندگی عادل فردوسیپور پخش میشود به بررسی اتفاقات و حواشی پیرامون فوتبال بهخصوص فوتبال اروپا میپردازد. این برنامه برای اولین بار در فروردین ۱۳۹۲ پخش شد ولی پساز چند هفته، پخش آن متوقف شد تا سری جدید آن با بخشهای جدید از ۷ شهریور ۱۳۹۲ روی آنتن رفت.پس از شروع لیگ های اروپایی این برنامه برای مدتی در سال1394 به دلایلی پخش نشد ولی در 10دی همین سال دوباره روی آنتن رفت.
و خداوند عزّ و جلّ ما را اندر زمانهای پدیدار آورده است که اهل آن، هوی را شریعت نام کردهاند، و طلب جاه و ریاست و تکبر را عزّ و علم، و ریای خلق را خشیت، و نهان داشتن کینه را اندر دل: حلم، و مجادله را مناظره و محاربت و سفاهت را عزّت، و نفاق را زهد و تمنا را ارادت، و هذیان طبع را معرفت و حرکات دل و حدیث نفس را محبت و الحاد را فقر و جحود را صفوت و زندقه را فنا و ترک شریعت پیغامبر را صلی اللّه علیه و سلّم: طریقت و آفت اهل زمانه را معاملت نام کردهاند، تا ارباب معانی اندر میان ایشان مهجور گشتهاند و ایشان غلبه گرفته، چون اندر فترت اول اهل بیت رسول صلی اللّه علیه و سلم با آل مروان.
کشفالمحجوب _ ابوالحسن هجویری (قرن پنجم)