سه ماه پیش همین روزها آرزو کردم که هر چه زودتر 15 فروردین را ببینم ، از آن روز سه ماه و نیم گذشت و بالاخره مرخصی ام هم جور شد و برگشتم و این یعنی اینکه روزهای بد هم خواهند گذشت؛ روزهای خوب که جای خود دارد ...

 

و اما بعد ؛ 

این روزها خوشحالم ، گرچه همچنان تکراری و بی روح اند ولی مسیر برایم از هر زمان دیگری روشن تر است .

تصمیماتم را گرفته ام ، برنامه هایم را ریخته ام ، هزینه فایده شان را حساب کرده ام ،آرزوهایم را نوشته ام و حتی در همین مدت به یکی دوتایش رسیده ام . هر چیزی را که میخواستم امتحان کنم ، امتحان کرده ام و دیگر زمان آزمون و خطا هم گذشته است . شاید بشود گفت یک ثبات نسبی بالاخره دارد پدید می آید و آن همه طوفان دارد فرو می نشیند . نیمخواهم الکی دلم خوش باشد ولی حتی در صورت شکست ، به قول این دوستان فوتبالی مان حتی PLAN B هم آماده کرده ام .روی کاغذ، به نظر همه چیز درست می آید اما زمان بیشتری میخواهد تا در عمل اتفاقات بهتری بیفتد ... ان شاء الله !

میدانم که روزهای سختی در راه است ، اما خوب بودنشان هیچ ربطی به سختی و آسانی اش ندارد ...

 

 

+ آرام باش و صبور 

    توکل کن ! 

   آستین هایت را بالا بزن 

آنگاه دستان خدا را می بینی که زودتر از تو دست به کار شده اند ...