بعد از کنفرانسی که توی بسیج دانشجویی استان داشتم و به لطف خدا موفق بود . در به در دنبال مجری گشتیم برای مراسم دیشب که به هر کی گفتیم به دلیلی نتونست بیاد. از قحط الرجال و تحریم مملکت به این نتیجه رسیدیم که باید روی پای خودمان بایستیم و تولید داخلی را جدی بگیریم . این شد که  دیشب اولین بار اجرای مراسم به من سپرده شد ، هم سخت بود هم آسون . قبلا تر ها فکر میکردم کسایی که پشت صحنه هستیم مراسم رو برنامه ریزی و هدایت میکنیم. نگو که فرمون اصلی دست مجریه :)

پایین نگه داشتن توقع دیگران از خودت بهترین راه حفظ ثباته. دوست ندارم گاهی خیلی خوب باشم و گاهی خیلی ضعیف ، همیشه خوب بودن بهتر از تجریه ی اوجیه که بعدش نتونی بالا بمونی . تو این مدت تمام سعیم این بوده که نذارم کسی توقع و انتظار بیشتر از چیزی که هستم ازم داشته باشه یا منو بهتر از اون چیزی که هستم ببینه اما نمیدونم چرا گاهی این ور و اون ور زیادی روی من حساب میکنن . بزرگترین اشتباهشون اینه که منو یه نیروی فکری حساب میکنن !

 

+ کم من ثناءٍ جمیل ، لست اهلا له نشرته ...

 

+ نعمت ها ( دانلود )